درصد موفقیت مهمترین پارامتر مدیریت سرمایه


در مقاله پیشین از سری مقالات مرتبط با مدیریت سرمایه در بازارهای مالی به شرح و بررسی «نسبت سود به ضرر چیست و چگونه محاسبه می شود؟» پرداختیم.، در این مقاله به شرح «درصد موفقیت مهمترین پارامتر مدیریت سرمایه» میپردازیم.
– – –
درصد موفقیت
بعضی از استراتژیها بر اساس نوسان گيری از بازار رنج یا Side طراحی میشوند و بعضی ديگر بر اساس همراه شدن با روندها طراحی گرديدهاند. به هر صورت تركيب احتمال موفقيت و نسبت سود به ضرر بايد به گونهای باشد كه سيستم سودده باشد. برای مدیریت این موضوع باید با مفاهیم آموزش مدیریت ریسک و سرمایه آشنایی کافی داشته باشید. به جدول زير دقت فرماييد.

همانطور كه میبینيد تحت هيچ شرايطی نبايد در ناحيه پايين سمت چپ كه به رنگ قرمز نوشته شده است، حضور داشته باشيد. برای درک بهتر این موضوع میتوانید مقالههای بخش مدیریت سرمایه را مطالعه کنید. آموزش مدیریت سرمایه صحیح، آموزش مدیریت ریسک و سرمایه مناسب و استفاده از نرم افزار مدیریت سرمایه متناسب میتواند راه شما را برای دستیابی به یک سود پایدار را تسهیل کند.
در دو ناحيه پايين سمت راست و بالا سمت چپ میتوانيد سود كنيد. ولی اگر در ناحيه بالا سمت راست باشيد، يعنی هم نسبت سود به ضررتان بالا باشد و هم احتمال موفقيتتان، آن وقت است كه مانند كيمياگران، اكسير جوانی را يافتهايد. فرمول زیر رابطه بین درصد موفقیت و ضریب سوددهی و نسبت سود به ضرر را نشان میدهد.

P : درصد موفقیت
Pf ( Profit Factor ) : نسبت مجموع سودها به مجموع ضررها
K : نسبت متوسط سودها به متوسط ضررها
Gross Profit : سود ناخالص ( مجموع تمام سودها )
Gross Loss : ضرر ناخالص ( مجموع تمام ضررها )
به طور مثال اگر P کم باشد مثلا 30%، میبایست نسبت سود به ضرر به اندازه کافی زیاد شود تا Pf بزرگتر از 1 گردد. میتوانیم فرمول فوق را بر حسب Profit Factor بنویسیم.:

به طور مثال اگر احتمال موفقيت 40% باشد و نسبت سود به ضرر 1.5 باشد، داريم :

همانطور که میبینید برای اینکه Pf بزرگتر از 1 شود، افزایش مقدار K خیلی مهم است. اما در ادامه توضیح خواهیم داد که افزایش نسبت سود به ضرر به تنهایی، ضامن موفقیت نمیباشد. شما نمیتوانید حجم معاملاتیتان را بر اساس نسبت سود به ضرر (استراتژیهای روند دار) طراحی کنید. چرا که در بسیاری از موارد بازار حالت رنج دارد. همانطور که در سال 2011 اکثر مواقع بازار در حالت رنج بود و بسیاری از تریدرها ضرر نمودند.
استفاده از آموزش مدیریت ریسک و سرمایه و یا نرم افزار مدیریت سرمایه اینجاست که به کمک معاملهگر میآید. شما میبایست حجم معاملاتیتان را بر اساس درصد موفقیت سیستمتان طراحی کنید نه نسبت سود به ضرر. پس چرا اغلب تریدرها ترجیح میدهند از پارامترهایی مثل net profit ,sharp ratio, payoff ratio ,profit factor ,max draw down استفاده نمایند؟
جواب این است که پیدا کردن استراتژیهایی با درصد موفقیت بالا بسیار سختتر از پیدا کردن استراتژیهایی است که نسبت سود به ضرر آنها بالا است. و با optimize سیستم، نتیجه ظاهرا سودده خواهد بود. به خصوص در کوتاه مدت. پایین بودن احتمال موفقیت در دراز مدت ریسک ورشکستگی را بالا میبرد و این چیزی است که کمتر تریدری به آن توجه دارد. دلیل آن از نظر ریاضی خیلی واضح است. وقتی که احتمال موفقیت پایین است، یعنی تعداد معاملات سود ده (W) اندک میباشد. و این بدان معناست که تعداد معاملات ضررده (L) زیاد میباشد.
در اینجا پارامتری ظاهر میگردد که قاتل سرمایه هر تریدری است و آن تعداد باخت های متوالی است. وقتی شما تعداد باختهایتان بالا است، احتمال اینکه چند باخت پشت سرهم داشته باشید بسیار بالا میرود. البته نیاز به یادآوری نیست که تمام اینها میتواند با یک سیستم مدیریت سرمایه صحیح قابل مدیریت است.
با یک مثال مطلب را توضیح میدهیم :
فرض کنید که شما آموزش مدیریت سرمایه مناسبی را در به کار بستهاید و در هر معامله 2% از سرمایهتان را ریسک نمودهاید. اگر شما 5 باخت متوالی داشته باشید، 10% از سرمایهتان را از دست دادهاید. که مبلغ بسیار قابل توجهای است. حالا باختهای پشت سر هم را از نظر روانشناسی بررسی میکنیم:
فرض کنید که استراتژی بسیار سوددهی دارید که روندی است ولی تعداد باختهایتان خیلی بیشتر از بردهایتان است، اگر شما از اکسپرت استفاده نکنید و خودتان ترید نمایید، بعد از 5 باخت متوالی به استراتژیتان شک نمیکنید؟ آیا کماکان به سیستمتان وفادار میمانید؟
تریدرهای کمی وجود دارند که مثل ماشین عمل کنند و بعد از 5 باخت متوالی به استراتژیشان وفادار بمانند. بنابراین باختهای زیاد از نظر روحی و روانی هم شما را تحت فشار میگذارد.
نتیجه گیری
استراتژیهای با درصد موفقیت پایین ممکن است در بک تست، نتیجه خوبی بدهند ولی ریسک ورشکستگی بالایی دارند و از آنجا که بازار غیر قابل پیش بینی است، و در 70 درصد موارد رنج است ، بنابراین عاقلانه این است که روی استراتژیهای اسیلاتوری سرمایهگذاری شود به خصوص در مورد اکسپرتها. و در صورت استفاده از استراتژیهای روند دار میبایست حجم معاملاتی خیلی محافظه کارانهتر در نظر گرفته شود.
– – –
در مقالهی بعدی به بررسی «امید ریاضی و بازگشت سرمایه چیست؟» میپردازیم.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.